یکی از نیازهای مهم حوزه‌ی علمیه در شرایط کنونی، «تدوین طرح تحول» در حوزه و برنامه‌ریزی بلندمدت، دقیق و زمان‌بندی‌شده بر اساس این طرح تحول و اهداف مورد نظر است.۱۳۹۵/۰۷/۱۱

akhbar-mod-title

گفت و گو پیرامون ابعاد شخصیتی حضرت آیت الله مصباح(قدس الله نفسه الزکیه)

این گفت و گو در بستر شبکه اجتماعی اینستاگرام، در تاریخ 13 دی ماه 1399 به مناسبت وفات حضرت آیت الله مصباح(قدس الله نفسه الزکیه) برگزار شده است.

در این گفت و گو استاد اسدپور به ابعاد شخصیتی آیت الله مصباح پرداخته­ اند بارز­ترین نمود شخصیتی ایشان، پایگاه معرفتی و حکمی و عرفانی  ایشان است که با شاگردی عالمانی چون حضرت امام خمینی، علامه طباطبایی و آیت الله بهجت بدست آورده است و بر اساس این پایگاه معرفتی سلوک اخلاقی و علمی خود را طی کرده است.

در سلوک اخلاقی ایشان؛ عمل به وظیفه و تکلیف، بیان حق، اخلاص و تواضع از ویژگی های ممتاز ایشان به شمار می رود.

در بعد علمی؛ در فلسفه با تجمیع مزیت های سه مکتب مشاء، اشراق و حکمت متعالیه به نظام فلسفی خاصی رسیده اند. در تفسیر قران با مرحوم علامه در نگار المیزان همکاری داشته اند. معارف قرآن حضرت آیت الله مصباح مهجور مانده است و با تبیین معارف قران ایشان، شخصیت علمی ایشان آشکار­تر خواهد شد.

در مبارزات و روحیات انقلابی نیز عمل به وظیفه و در مسیر حق بودن را ملاک قرار می داند  و تمام جریانات و اتفاقات سیاسی از سال 42 به بعد را با این مبنا می سنجیدند. در برخی از این اتفاقات به حضرت امام نیز نزدیک تر بودند. به عنوان مثال بزرگانی چون؛ آیت الله بهشتی و آیت الله هاشمی با مجاهدین خلق در تعامل بودند و از ظرفیت آن ها نیز در نفی طاغوت استفاده می کردند. اما آیت الله مصباح اینگونه نبود و معتقد بود؛ باید با آن ها مرزبندی شفافی داشت.

ریشه­ ی بسیاری از اتهامات در دهه 70 به ایشان، به سبب عدم تعامل ایشان با جریان های منحرف بود.

در جریان دکتر شریعتی مثل مرحوم علامه فکر می کردند و او را دارای انحرافات جدی عقایدی می دانست. که به اعتقاد ما در آن جریان، هم آیت الله بهشتی با تساهل برخورد کردند و هم آیت الله مصباح با تندی نقد کردند. راه میانه، رویه حضرت آقا بود با اینکه ایشان شریعتی را نقد صریح می کردند، اما همچنان او را دارای ظرفیت می دانستند.

تمام فعالیت های ایشان در مدرسه حقانی، موسسه در راه حق، دفتر حوزه و دانشگاه و موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی در راستای تحول حوزه علمیه و آشنایی طلاب با مسائل جدید به خصوص علوم انسانی بود.

رویکرد موسسه امام خمینی  در ابتدا درست و صحیح بود چون حلقه ی اول دارای مبانی فقهی و اصولی بودند و بعد از آن به فراگیری علوم انسانی غرب رفته بودندکه توانستند غرب را به خوبی بفهمند. اما در ورودی های جدید، حیث فقهی و اصولی کم رنگ شد و طلاب بیشتر به سمت علوم انسانی رفتند تا فقه و اصول. اما در رتبه ی اول حوزه علمیه نیاز به شناخت علوم انسانی غرب داشت(شناخت دقیق غرب) که این عمل در حلقه اول به خوبی اتفاق افتاد و در حوزه نیز اثر گذار بود.

 

برای دانلود صوت جلسه اینجا کلیک نماید.

برای دانلود متن جلسه اینجا کلیک نماید.